کد مطلب:317056 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:229

نماز عشق


چشمم از اشك پر و مشك من از آب تهی است

جگرم غرقه به خون و تنم از تاب تهی است

گفتم از اشك كنم، آتش دل را خاموش

پر ز خوناب بود چشم من، از آب تهی است

به روی آب قیامم، به روی آب سجود

این نماز ره عشق است، ز آداب تهی است

جان من می برد آن آب كز این مشك چكد

كشتی ام غرقه در آبی، كه ز گرداب تهی است

هر چه بخت من سرگشته به خواب است، حسین!

دیده ی اصغر لب تشنه ات از خواب تهی است

دست و مشگ و علمی، لازمه ی هر سقاست

دست عباس تو از این همه اسباب تهی است

شهاب یزدی